یکی از مسائل پیچیده در مدیریت نیروی کار، تجزیهوتحلیل استعداد و اثر کسبوکار بر برنامهریزی نیروی کار است. بسیاری از کارفرمایان با این فرآیند دستوپنجه نرم میکنند. حتی اگر بر رفع نیازهای استخدامی فعلی خود تسلط داشته باشند، کسبوکارهای کمی رویهها و ساختار مناسب برای پیشبینی نوع استعدادها و مهارتهای مورد نیازشان در آینده دارند. در این میان برخی کسبوکارها مشاهده کردهاند که استفاده از هوش مصنوعی در این زمینه به آنها برتری داده است.
با تجزیهوتحلیل منابع تأمین استعداد، کسبوکارها میتوانند پیشبینی کنند که استعدادهای مورد نیازشان احتمالاً از کجا میآیند. برخی منابع عبارتند از: شبکههای اجتماعی، سیستمهای ردیابی متقاضیان کار، پایگاههای داده دانشگاهها، و .... کارفرمایان میتوانند این دادهها را در پایگاههای داده برای دسترسی به روندها و منابع بهکارگیری نیروی انسانی تجمیع کنند. سپس میتوانند از الگوریتمهای یادگیری ماشین برای توسعه مدلهای برنامهریزی نیروی کار استفاده کنند. ممکن است در روندهای موجود مواردی باشد که با چشم غیرمسلح نتوان آنها را تشخیص داد، اما یک الگوریتم ممکن است بتواند به راحتی این موارد را آشکار سازد.
طرف دیگر معادله حول محور تقاضا در استعداد و مهارت میگردد. چطور کارفرما باید بفهمد که در آینده به چه استعداد و مهارتی در سازمان خود نیاز خواهد داشت؟ بخشی از این پرسش را میتوان با تجزیهوتحلیل کسبوکار و اهداف آن پاسخ داد. اگر سازمانی به دنبال توسعه فناوری خاصی است، دستیابی به مهارتهای مورد نیاز در حوزه این فناوری در مدل برنامهریزی نیروی کار آن به شدت اولویت پیدا میکند.
تطبیق عرضه و تقاضا به نظر آسان میرسد، اما واقعیت آن است که زحمت زیادی میطلبد. نکته مثبت آن است که استفاده از هوش مصنوعی میتواند استرس زیادی که قبلاً برای این کار به کسبوکارها وارد میشده است را کنار بزند. کارفرمایان میتوانند با استفاده از الگوریتمهای هوشمند فرصتها و روندهای جدید را تشخیص دهند تا بتوانند در زمان مناسب، برای کار مناسب، افراد مناسبی را استخدام کنند.
منبع:
Artificial Intelligence for HR: Use AI to support and develop a successful workforce; by Ben Eubanks, 2019 (KoganPage)
|